حرفهای جوانی

مطالب آموزنده

حرفهای جوانی

مطالب آموزنده

حرفهای قدیمی

این بحث مربوط به نیم قرن پیش تاکنون می باشد. زمان قدیم ٬ خارسو سالاری (مادرسالاری)٬ و پدرسالاری ٬ وکم کم زن سالاری .که هنوزادامه دارد ٬ وآخرش . فرزندسالاری شد . که آنهم درخانوادهها هنوز جاریست.

کمی شرح لازم است . خارسو سالاری (چه میکردند ٬ ۱ - خودپسندبودند ۲ - معذرت میخواهم مثل شمر برسرتازه عروسها حاکم بودند. ۳ - همیشه غیبت تهمت بدگویی سرکوبی ازطرف متقابل  (مادرعروس برعلیه داماد٬ ومادردامادبرعلیه عروس) حاکم بودند. پدرسالاری (چه می کردند. ۱ - خود خواه ۲ - حاکمییت برتصمیم گیری۳ - ذخیره کردن پول وخریدهای زمین ) تااینجامطلب کسی به بفکر آینده بچه ها وفرهنگ سازی فرزندان نبود ٬ دامادها کوبیده می شدند٬ عروسها له ولورده می شدند. آنوقت این زنوشوهرها چون عقده بارآمده بودند٬ فقط بچه تولید میکردند تا عقدههاشان کمی خالی شود ٬ اینجاهم کسی به فکرفرزندان نبود٬ نتیجه این مطالب مهم است .  بزرگترهاکه کم سوادبودند٬ مادران هم که سواد نداشتند ٬ هروقت فرزندی شروع به سخن می کرد . وای... اگردختربود باتوهین وزندانی در اتاقهای متروکه (اتاقهای کوچک ودرازی بود. درآخراتاقها٬ نام قدیمی آن صندوخانه) وبرای اینکه ترس در دل این دخترهای ناز بیفته ٬ لاالاه الله.. می گفتند الآن به کسی شوهرت میدهیم که ازترس نتوانی کلمه ای برزبان بیاوریی. واین شدکه دخترها هم ترسوبارآمدند. وهم تمام رویاهاشون وآرزوهاشون درسینه وقلب روئفشان حبث وبایگانی شد .... اگه پسربود ... وای ... بدبختی این پسر شروع میشد .. درجمع اهانت وتحقیر میشد . بازور وکتک صبح زود بدونه آب وغذا ازخانه رانده میشد برای کار وشبها رفتن به مکتب . اکنون این فرزند بزرگ میشود . وچون تمام آرزوهایش را باخود به گورمیبرد . فکرمی کنید چنین افرادی چه جایگاهی درجامعه داشتند .   

اکنون سی سال گذشت و زن سالاری روی کارآمد . دخترها وپسرها سواددارشدند دخترها وارد دانشگاه شدند وکم کم هم پسرها وهم دخترها جایگاهی دراین جامعه میخواستند ٬ خب فرهنگ سازی نشدند ٬ کمی عقده ای . نداشتن اعتمادبه نفس . نداشتن وضع مالی خوب نداشتن فرهنگ قرآنی ٬ مثل پرنده ای که سالها درقفس حبس بوده وباگلوی گرفته آوازمیخونه ناگهان درب قفس بازشده  واین پرنده گان ازقفس آزادمیشوند. باکمی برسی اتفاقات را مرورمیکنیم. ( تمام عقده ها آزادمیشوند . دختر به دنبال پسر ٬ پسربه دنبال دختر ٬ افسردگی زیاد ٬ دنبال دوستهای داغترازآش٬ روآوردن به سیگار وقلیان ٬ حرام خاری ٬ دروغ گویی٬ پرخاشگری ٬ زیربار حرفهای پرومادر نرفتن٬ اعتراض های زیاد ٬ توقع های بسیار٬ وای وای ازدین وتقواجداشدن ٬ دزدی کردن ٬ قاچاق فروش شدن ٬ معتادشدن ٬ جنایت کردن ٬ روآوردن به سایتهای خلاف ٬روآوردن به ماهواره وفعال کردن کانالهای مبتذل وآخرش چی ٬ هیچی = انتقام ٬ زندان ونابودی ٬ و خودکشی.... دوستانه خوبم این واقعیت هایی بود که گذشت .... زمان  گذشت . ده سال بعد...... زمان عوض شد ٬ دخترها مشغول به کارشدند٬ در بوتیک فروشیها ٬ سرکترها٬ کارمند ٬ تایپیست ٬ برنامه نویس کامپیوتر ٬ راننده سرویس بچه ها و بعد ازدواجهای کمی موفق ..... درهمین زمان پسرها چه میکردند   ....   سریع وارد دانشگاه شدن ٬ کمی مستقل شدن ٬ فکر خارج رفتن که دیونه اش کرده بود ٬ واردتجارت شدن ٬ چون خیلی ساده بودند زودگول میخوردند. وارد هرکاری می شدند . که زود به جایی برسند  . اینجابود که فرزندسالاری روشدکرد که هنوزهم ادامه دارد .... واقعاً خسته نباشید ٬ شما جوانان پسرها ودخترها که گل کاشتید. پدرومادرهاهم که عوض شدند. زمانه هم که عوض شده ....

این مطالب ادامه دارد............